دلنوشته

شهيدان، ای سبک بالان عاشق
زمين با همه عظمت و بزرگی اش
با همه قدرت و جاذبه اش
توان جذب شمارا نداشت
نه مال تواناست شما را جذب كند و نه مقام
نه زيبا رويان توانستند شما را جذب كنند و نه طنازان
نه احترام ديگران
شما آسمانی بوديد
شما خدا را ديديد و من هوا را
شما عاشقی كرديد و پرواز نموديد و من هوس بازی كردم و
در جا ماندم شما برنده از رفتنتان شديد و من شرمنده از بودنم
پس شرمنده ام. شهيدان شرمنده ام

خدا

فقط خداست که …
میشود با دهان بسته صدایش کرد…
میشود با پای شکسته هم به سراغش رفت…
تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد…
تنهاکسی است که وقتی همه رفتند میماند…
وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید…
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود…
و تنها سلطانیست که …
دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن…!
همیشه و همه جا …

مادر

بر قبلہ گاه دستان زنی سجده میکنم کہ چشمه های باورم به تقدس راستینش ایمان آوردند.از روزی کہ بهشت فرش قدمهایش شد و نامش بر عرش کبریایی مادر نام گرفت….

من یه دخترم

هر کسی برای آن تعریفی مشخص دارد و براساس معیار خود به آن عمل می کند .مهمترین چیز حجب و حیاست که در نگاه،رفتار و گفتار ما تجلی می کند.حجاب مجموعه ای از اینهاست نه تنها یک پوشش ساده که تعریفی ناقص از آن است. 

 

دلنوشته

خدایا، ظهور صاحب الزمان را نزدیک بگردان، آنقدر نزدیک که من هم در این دنیا باشم و امام زمان، امام غائب مان را ببینم. خداوندگارا، این تمام آرزوی من از درگاه توست، این تمام خواسته من از توست، نگذار که بی پاسخ بماند، نگذار که در انتظار پاسخ آنها جان دهم و در نهایت دیدار امامم به دنیایی دیگر موکول شود.